سلام
چقدر این شعر زیباست خدایا...
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر...
گاهی که به مصائب و کرب و بلای راه ولایت فکر میکنم عجیب خودم رو در درگاه الهی عاجز میبینم و به استیصال میرسم.
چون میدونم کسی در خوشیها و راحتی به جایی نمی رسه ابتلائات اجتماعی هست مشکلات معیشتی یا گرفتاریهای خانوادگی و ... مطابق هر شخصی مشکلات خاص خودش پیش میاد...
خیلی دوست دارم راه ولایت رو.. این دوست داشتن تا حالا به خیلی کارا وادارم کرده. گاهی برای اینکه در یک جلسه علمی معرفتی مثلا یک ساعته شرکت کنم از یک استان به استان دیگه می رفتم و میدونم این راه فقط لذت علمی نداره بلکه ابتلائات مختلف در پیشه. ناگه میبینید تا دیروز همه باهات خوب بودن یه دفعه یه واقعه ای رخ میده ورق برمیگرده...
شبیه آهن خامی هستیم که تا با حرارت کوره داغمون نکنن با پتکهای سنگین به سرمون نکوبن شکل نمیگیریم... بدون ابتلائات نمیشه خواهر.
اعوذ بالله من الکرب و البلا
راستی خیلی ممنونم که بهشون سر زدید حس کردم انگیزه های قشنگی دارن گفتم بهشون روحیه بدیم تا نا امید نشن. خدا خیرتون بده
سلام
دعا میکنم ، شما نیز برای ما بدعایید!
تسلیم امر خدا باید شد ...
منم دوسش دارم، خیلی وقتا برا خودم تکرارش می کنم ، تف تو ریا !
این آیه هم همینطور : انّ مع العُسر یُسرا ...