بابی اَنتَ و اُمّی یا رَسول الله ...
نگران بود ...
نگران هرآن چه بعد از او پیش می آید،نگران کسانی که حتی در زمان روشنایی او ، سعی در مخفی ساختن نور را داشتند.
آنان که با همه تاریکیشان ، همواره در برابر نصّ صریح حضرت،فقط رای بی پایه و جاهلانه خویش را صواب می دانستند ...
نگران بود ...
نگران امتش ...
آن قدر خودش را در این راه وقف کرده بود که آیه نازل شد:
"فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَصْنَعُونَ"
پس مبادا به سبب حسرتها [ى گوناگون] بر آنان، جانت [از کف] برود؛ قطعاً خدا به آنچه مىکنند، داناست. (فاطر آیه 8)
در وصفش همین بس که خداوند در قرآن می فرماید:
"و ما ارسََلناک الا رحمة للعالمین "
عموم مردم دنیا اعم از مومن و کافر ، همه مرهون این رحمت هستند . چرا که نشر آئین اسلام موجب نجات همگان است . حال گروهی از آن استفاده کردند و گروهی نکردند این مربوط به خود افراد است و تأثیری بر عمومی بودن رحمت پیامبر اکرم نمی گذارد . این درست مثل آن است که بیمارستانی مجزا برای درمان همه دردها با پزشکان ماهر و انواع داروها تأسیس کنند و درهای آنرا به روی همه مردم بدون تفاوت بگشایند، اما بعضی از بیماران از این مکان استفاده کنند و بعضی نکنند. آیا این در عمومی بودن آن تأثیر منفی دارد؟
حضرت می دانست که بعضی از این مردم ، زمینگیر حماقت و کاهلی خود می شوند به همبن دلیل نگران بود و پیوسته در میان اصحاب گوشزد می کرد همراهی کتاب و سنت را تا ملاقاتشان بر سر حوض کوثر ...
او آمده بود تا گناه را از زندگی هایمان پاک کند ، تمام راه و روش را نشانمان داده است اما هنوز در بسیاری از مسائل زندگی پایمان می لنگد و این یعنی ما فرزندان خوبی برای او نبوده ایم ...
اگر امروز ابوجهل های زمان به پیامبر مهربانی ها توهین می کنند ، بیاییم علاوه بر شعار دادن و محکوم کردن آن ها اخلاقمان را محمدی کنیم،اخلاق محمدی یعنی گناه نکنیم، دروغ نگوییم ، غیبت نکنبم و قص علی هذا !
دیشب استقبال از شهید الله دادی عزیز- مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها - در کرمان بود ، شهیدی که چند روز پیش در بلندی های جولان سوریه به دست صهیونیست های غاصب به شهادت رسید،شهیدی که بسیار زیبا سرود لبیک یا رسول الله سر داده بود ...