ماازدیدارامام زمانمان محرومیم،اماهیچکس ازاین"تحریم"صدایش درنیامد ...
نه مذاکره ای ,
نه توافق نامه ای ,
نه تلاش برای اعتماد سازی ...
"اللهم عجل لولیک الفرج"
آرزو نوشت : دلم هواى حرم کرده است ,میدانى؟
هواى دو رکعت نماز بالاسر ...
اربعین...پیاده...کربلا ...
وقتی در لحظات پایانی، برادر اینگونه با خدایش نجوا کند :
الهی رضاً برضاک،تسلیماً لأمرک، صبراً علی قضائک، یا ربّ، لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین ...
هیچ عجیب نیست که بعد از آن همه مصیبت ،
خواهرش بگوید :
ما رایتُ اِلّا جَمیلا ...
و اینجاست که تو ، رازِ زیبایی را می فهمی ...
حسین جان...
دلم هوای تو رادارد...
خداکند راست باشد که میگویند:"دل به دل راه دارد..."
امام حسین علیه السّلام و یارانش سرشان را به دشمن دادند برای اینکه با دشمن دست ندهند ...
قابل توجه بعضی ها!!!!!!!!!
حتی اگر آن بعضی ها رئیس جمهور یک مملکت باشند ...
عاشورا در عاشورا ...
گویا هنوز باور زینب نمی شود ،
بر سینه امام ؟! ...
بماند بقیه اش ...
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد ...
ما طاقت نداشتیم ...
هر شب روضه ی یکی را برایمان خواندند ...
اما دارم به این فکر می کنم ، امشب باید روضه که را بخوانیم؟
آخر تازه همه فردا شهید می شوند ... آن هم در عرض چند ساعت ... آن هم به بدترین شکل ...
عمه جان بمیرم برایت ... فردا چه کشیده ای ؟؟
داغ ِ اسارت بماند ...
یا صاحب الزمان آجرک الله ...
صوت : حضرت ابالفضل ...بیا برگرد خیمه ای کس و کارم ...
در ادامه مباحث حاج آقا دسترنج ، مسجدامام حسین - خیابون والفجر
قدم هایی که باید برداریم تا بتونیم به کشتی نجات امام حسین علیه السّلام وارد بشیم:
1-توبه و استغفار ...
2-معرفت الله
3-صبر
4-حق جویی ، حق پویی ، حق گویی
5-اطاعت از امام : به دودلیل
{ 1- چون فقط امام معَ الحق است و آنچه بر زبان امام جاری می شود ، هوای نفس نیست بلکه وحی الهی است ...
2- فقط از کانال امام می توان به معرفت الله رسید ...}
بنابراین برای قدم دوم یعنی معرفت الله و قدم چهارم یعنی پیمودن راه حق باید به سراغ امام برویم ...
اما یک سوال :
چرا در بعضی از رفتار های ما هیچ بویی از اطاعت از امام نیست ؟؟
چون خیلی وقت ها سخنان و دستورات امام مطابق میلمان نیست ...
حالا بیاین یه حساب دو دوتا چارتا کنیم :
ماها یا قبول داریم که ائمه فقط حق رو میگن و حرفاشون به باطل آمیخته نیست یا قبول نداریم...
اگه قبول داریم ، باید اطاعت محض از حرفاشون کنیم حتی اگر حکمت رو نفهمیم حتی اگر بگن نصف یه سیب حلاله و نصف دیگرش حرامه باید بگیم چشم ... حتما حکمتی داره اما من نمی فهمم ...
اگه به این مرحله رسیدی اون وقت می تونی بگی : یابن الحسن کجایی ، داد از غم جدایی ...!
اتفاقا ائمه جوری کار می کنند که بیشترِ حرفاشون بر خلاف امیال نفسانی ماست ...
میگن نگاه به نامحرم حرامه ، فلان کار حرامه و ...
پس ما باید اطاعت کردن از ولی رو تمرین کنیم ... چجوری؟؟
باید روحیه تعبد و اطاعت رو در خودمون تقویت کنیم ، کارهای مخالف امیال نفسانیمون انجام بدیم ...
ائمه خودشون گفتند که در زمان غیبت از ولی فقیه اطاعت کنید ...
پس اگه الان حرف ولی فقیه یا مرجع تقلیدت برات سنگینه مطمئن باش که اگه آقا ظهور کنه تو مقابل حضرت وامیستی و عذاب نازل میشه... پس باید رو خودت کارکنی ...
امشب این روحیه اطاعت پذیری رو از حضرت ابالفضل العباس علیه السّلام یاد بگیریم ...
مشخصه بارز حضرت عباس علیه السّلام اطاعت پذیری از امام زمانش بود ...
امام حسین علیه السّلام به حضرت عباس گفتند برو آب برای اهل حرم بیار ، اما جنگ نه ...
حضرت عباس بدونِ چون و چرا پذیرفتند و گفتند: چشم ...
هیچ جای تاریخ نقل نشده که حضرت عباس کسی را در کربلا کشته باشند ، با اینکه خیلی قدرت داشتند ...
چون مهم حرف امام حسین بود که فرموده بود : مشک را به خیمه ها برسان ...
برای همین خود حضرت عباس آب ننوشید ...
و تا جایی که می توانست برای رساندن مشک به خیمه ها تلاش کرد :
دست راست ، دست چپ ، مشک به دندان ، تیر به چشم ، عمود آهنین ...
یکی از القابش یا کاشِف الکَرب عَن وجه الحُسین بود ،
یعنی خیلی خوب غم را از چهره برادر پاک می کرد ...
بعد از شهادتش غم عجیبی به چهره امام حسین علیه السّلام نشست اما ...
روضه حضرت عباس رو خود ارباب خونده ، هر چی پاش اشک بریزیم باز کمه :
الان اِنکَسَر ظَهری ... کمرم شکست ...
(جمله ای که ابا عبد الله هیچ جای دیگر نگفته بود، خودش روضه است ... )
و قلّت حیلَتی ... راه چاره برمن بسته شد ، بیچاره شدم ...
وانقَطع رَجائی ... دیگه ناامید شدم ...
و شَمّت بی عدُوّی ...
معنی جمله آخر آدمو میکشه :
یعنی داداش پاشو ببین دشمن داره ناسزا میگه،ببین روی دشمن باز شده،زخم زبون میزنه به من ِ حسین ...
یا کاشِف الکَرب عَن وجه الحُسین اِکشِف کَربی بحَقّ اخیکَ الحُسین علیه السّلام ...
